سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نشانی




www.jsiran.blogfa.com
انجمن جوانان سپید پارس

www.tbparsegard.blogfa.com
کهن سرای واسـنــا


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: پنج شنبه 89/4/24 ׀ موضوع: ׀

شادباش آزاد سازی خرم شهر و جشن خوردادگان

به نام یزدان پاک

 

سوم خرداد سالروز آزاد سازی خرم شهر و بازگشت دوباره این خاک ورجاوند به دامان میهن گرامی، بر همه ی ایرانیان فرخنده باد

خورداد روز از ماه خورداد باستانی برابر با چهارم خرداد ماه خورشیدی جشن فرخنده و خجسته ی ***خوردادگان*** بر همه ی ایرانی تباران فرخنده باد

 

خوردادگان یا خردادگان: جشن رسایی و تندرستی _ چاروم خرداد _ جشن بزرگداشت یکی از امشاسپندان و فرشتگان نزدیم بدرگاه خداوند که نماینده تندرستی و نیک خواهی آفریدگان و خداوند می خواهد که آفریدگان تندرستی و نیکی را از خورداد به ارمغان گیرند, همچنین خورداد نگه بان آب نیز هست و مردمان در این روز به کنار رود ها و جوی ها و دریا می روند.

7خرداد: 28می 585پ.ز _ پیمان دوستی هووخشتره پادشاه ماد با آلیات پادشاه لیدی _ زمانی که گستره ی پادشاهی هووخشتره به کرانه رود هالیس رسید بناچار باید با او درگیر می شد و بهانه ایی نیز بدست آورد, پادشاه لیدی گنه کاری که از اطران فرار و به او پناه آورده بود را از بازگرداندن به ایران خودداری کرد و این خود بهانه ایی برای آغاز جنگ بود, این جنگ پنج سال بدرازا کشید و سرانجام پس از پدید یک ماه گرفتگی که دو سو آن را خشم خداوند گمان کردند دست از جنگ برداشته و با هم پیمان آرامش و دوستی بستند.

12خرداد: 2ژوئن 261پ.ز _ درگذشت آنتیوخوس _ انتیوخوس پادشاه سلوکی پسر سلوکوس یکم که پس از کشته شدن پدرش به سال 281 به پادشاهی رسید] مادر وی اَپـامه ایرانی و از خاندان پــارسـی بود.

19خرداد: 9ژوئن 53 پ.ز _ شکست کراسوس از سورنا سردار نامی ایران _ کراسوس پس از سرگشتگی و رها نمودن زخمیان در کارزار آهنگ بازگشت به روم را کرد , کراسوس که سپاهیانش از هم پاشطده شده بودند در دشتی باتلاقی و پر گودال زاه زا گم کرد و در پی پیشنهاد جوانمردانه سورنا او را بر اسب سوار و به جایگاه خویش بازگردانند, در میان راه که کراسوس در گرد سربازان پارتی نگهداری می شد, لشگریان رومی را بر آن گمان اشت که کراسوس را در بند گرفته اند بر همین گمان کار به نبردی دوباره کشید و کراسوس بدست یک سرباز پارتی کشته و بیست هزارتن کشته و ده هزار تن دیگر در بند شدن و به مرو کوچانده شدند،

 23 خرداد: 13ژوئن 323پ.ز _ مرگ اسکندر مقدونی ابالیش _جنگ ها و نبردهای بی پایان اسکندر سپاهیانش را به ستوه آورد و او را ناچار به خودداری از ستیزه جویی و خونریزی کرد, خستگی ها و بی خوابی ها او را به مرز دیوانگی کشاند و بسیاری در هوسرانی و باده خواری او را بیمار و فرسوده و پس از ده روز بیماری در 31 سالگی از پای درآورد.

30خرداد: 20ژوئن 363ز.م _ از پای در آمدن پادشاه روم یولیانوس بدست سرباز ایرانی _ در زمان شاپور دوم ساسانی یولیانوس سپاهی بسوی ایران گسیل داشت و به سوی بابل راه افتاد و تا نزدیکی سلوکیه و تیسفون رسید در آنجا سپاه ایران بروی راه را بند کردند و در نبرد پیش آمده سربازی ایرانی با نیزه خود یولیانوس را از پای درآورد.

 

باسپاس

دارا ./

 

www.jsiran.blogfa.com


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: شنبه 89/3/1 ׀ موضوع: ׀

خلیج العربی یا شاخاب پارس ...؟

 

به نام یزدان پاک

 

زشیر شتر خوردن و سوسمار                      عرب
را به جایی رسیدست کار

 

که تــاج کیـــانی کند آرزو                            تفو
بر تو ای چرخ گردون تفو

 

 

 

دهم اردی بهشت ماه خورشیدی روز میهنی - مردمی، بزرگ داشت و پاس داشت

******* شاخاب همیشگی پــارس *******





 گرامی باد

به بهانه ی روز ملی، بزرگ داشت شاخاب پارس (خلیج فارس)

خلیج العربی یا شاخاب پارس ...؟

 

 

 

هان ای دژخیم بد کنش، و تو ای آهرمن بد سگال
سیه دل، من سربازم، من جان باز پاک بازم، من آزاده ام، تو که در سر بزرگ و پوچ
خویش خواب را راست می نگری، بیدار باش، اینجا ایــران است، اینجا سرزمین رستم و
گیو و گودرز است، ای آژدهاک تازی خوی اینجا سرزمین کاوه و آفریدون است، ای کور
دلان و کوته اندیشان با چشمان باز، بنگرید، اینجا ایران، سرزمین آرش و آریو برزن
است، اینجا سرزمین کوروش و داریوش و خشایارشا ست، اینجا سرزمین ارشک و سورنا و
انوشیروان ست، ای نابخردان تازی منش اینجا سرزمین پند شماست! سرزمین شهریار شانه
هاست
(شاهپور ذوالاکتاف ) ، اینجا سرزمین بابک و مازیار، ابومسلم و یعقوب است، از اینجا بود که
نادر پسر شمشیر، جهان بگرفت، از اینجا بود که گیتی سامان گرفت، از این سرای بود که
نخستین داد و دهش نیک زندگی برای جهانیان گسترش یافت، تنها این جاست که دروغ همتا
با بدسالی و سپاه دشمن است، ای بی گانگان و باختریان، ای کوته اندیشانی که همچنان
در سر بی خرد خویش گمان چنگیز و سکندر و تازیان را می پرورانید، اینجا نه روم که
آتیلا آن را به خاک و خون بکشد، و نه مصر است که تازیان فرهنگ آن بدرند، اینجا
هلنیسم ایرانیک شد، تازیسم ایرانیک شد، ترکیسم ایرانیک شد، پس چشمانت را باز بگشای
و بنگر که چگونه جهانیان با کرنش و فروهشتگی، خوش بخت و شادمان خود را به زیر درفش
فرهنگ ایران زمین می رسانند، پس تو ای تازی، و توای بی گانه ، « هر که هستی و از
هر کجا که آمده ای بدان » اینجا سرزمین سی مرغ و همای، سرزمین سهند و سبلان،
سرزمین دماوند پایا و پیر، سرزمین اروند و جیهون و سرزمین شیر مردان و شیر زنانی ست
که جان برای ذره ای خاک آن می دهند، مبادا خواب خام و پوچ، تو را بر آن برانگیزاند
که حتا در اندیشه و گمان خویش، خواست خاک و آب و باد و آتشش کنی، که اگر چنین کنی،
هر آن، به آتش کین و خشم سربازانش خواهی سوخت؛

« مباشد چو ایران تن من مباد     
بدین بوم بر زنده یک تن مباد»

 از
دریای مازندران تا شاخاب همیشگی پارس از خراسان بزرگ تا آران، همه و همه ازان ما
وهمه ی ایرانی تباران است .

 

چیره گی و دستیابی ایران بر شاخاب پارس را
می توان به سه هزار سال پیش بازگرداند! نخستین گزارشی که از فرمانرانی ایرانیان بر
کرانه های نیلگون دریای پارس می شود، بازمی گردد به فرمانروایی ایلامیان که از نیم
روز
(جنوب) رشته کوه های زاگرس تا نیم روز جلگه ی شوش مرزهای خود را گسترانده
بودند، کرانه های نیلگون دریای پارس همواره به زیر درفش ایلامیان بود، تا این که
به سال 645 پی .ز
(ق.م) بدست آشوریان از رویه روزگار برچیده گشتند، پس از چندی مادها که
مرزهای فرمانروایی آن ها بخش های هـَنگ متانه
(همدان) آذربادگان(آذربایجان) و
کوردستان
(کردستان) را در بر می گرفت ، آغاز به گسترش قلمرو خویش به سوی نیم روز سرزمین
شان  یعنی بخش های انزان و پرسوا
(پارس) نمودند و پس
از چیره گی بر آنان دامنه مرزهای شان به کرانه های دریای پارس رسید؛ پس از به
پادشاهی رسیدن کوروش بزرگ، که بنیان گذار نخستین شاهنشاهی جهان و گستراننده داد و
دهش نیک بشری است، مرزهای ایران در هر سو به بیشترین پهنای خود رسیده بود؛« منم
کوروش، شاه شاهان، شاه هخامنشی ... ، شاه چهار گوشه جهان، ... » در دوره ی پادشاهی
هخامنشی نه تنها دریای پارس همچنان ازآن ایران بود، بل که میان دریا
(بحرین) تا مصر نیز
به آن پیوست؛

داریوش که پس از کمبوجیه به پادشاهی خاندان هخامنشی رسیده بود در سنگ نبشته ای که
در مصر در کنار کانال ترعه
(سوئز) به یادگار گذاشته است، در بند دهم آن به روشنی از دریای پارس به نام «
درَیَ ت یَ هچا پـارسـا » سخن می راند، پس از فرو پاشی هخامنشیان به دست اسکندر
گجستک ابالیش، دوره کوتاهی را سلوکیان در ایران فرمان راندند که با نیرومند گشتن
اشکانیان
( پارت ها ) که یکی از سه خاندان بزرگ ایرانی تبار بودند، دگربار دریای پارس بدست
اربابان راستین خود یعنی ایرانیان بازگشت، پس از اشکانیان، ساسانیان که خود را از
بازماندگان و جانشینان کیانیان
(هخامنشیان) می شمردند، گستره قلمرو ایران را به
اوج شکوه پیشین باز گرداندند و دگر بار نه تنها دریای پارس بل که همه ی خشکی های
نیم روز این دریا نیز به دامان راستین خویش
( ایران) بازگشت، پس از گذشت
نزدیک به پنج سده شکوه فرمانروایی ایران، توفان خانمان برانداز بی گانه وزیدن گرفت
و تازیان
(اعراب) ددمنش نافرهنگِ بیابان گرد به ایران یورش بردند، پس از گذشت کوتاهی از
یورش دردبار تازیان بر ایران، همان گونه که تاریخ، پیش از آن هم گواه بود، فرهنگ
بی گانه در فرهنگ کهن و چند هزارساله ایران فروکش نمود و از میان رفت و با سر کار
آمدن سامانیان که از تیره ی ایرانی تباران بودند، پای بی گانگان از این سرزمین
کوتاه گشت، گرچه که در دوره هایی کوتاه دگر بار گواه ددمنشی های گروه هایی بیابان
گرد و بی فرهنگ همچون تاتارها و مغول ها بودیم اما باز هم پس از زمانی کوتاه ترک
های تاتار که از تیره ی آلتاییک های زرد پوست بودند، فرهنگ ددمئشی و خون خواری
آنان در فرهنگ با زیب و فر ایرانی گم گشت؛ در دوره ی صفویه پس از چیره گی کوتاه پرتغالی ها بر آبخست های
(جزایر) ایرانی،
مانند میان دریا
(بحرین)،مسقط، عمان،هرمز که با نیرنگ و خیانت، در زمانی که شاه اسماعیل بفرنود
جنگ های درونی و یورش ترکان عثمانی نتوانست از کیان ملی دریای پارس پدافند نماید ؛
دگر بار دریای پارس،لاور و میان دریا
(بحرین) در زمان شاه عباس بزرگ
پس از گذشت یک سده با فرماندهی ا... وردی خان به ایران بازگشت؛ به گفته استاد پیر
نیا در کتاب سترگ « تاریخ ایران » اسپانیایی ها چندین بار پیک هایی نزد شاه عباس
بزرگ با پیش کش هایی گران بها فرستادند، که پرتغالی ها دگر بار اجازه آمد و شد به
میان دریا را داشته باشند، با آنکه شاه عباس آنان را به گرمی پذیرا شد هرگز
درخواست آنان را برآورده نکرد و تنها از محاصره «جرون» بگذشت؛ و پس از درگذشت
ا...وردی خان و روی کار آمدن امام قلی خان، «جرون» هم بدامان ایران بازگشت و قلعه
پرتغالی ها در – جرون - ویران و یک دژ ایرانی آنجا ساخته شد، پس از درگیری میان
دربار ایران و اسپانیا شاه عباس با کمک نیروی دریایی انگلستان و با خرید چند کشتی
جنگی به پرتغالی ها یورش برد، و قشم و هرمز را از پرتغالی ها باز پس گرفت، با این
شکست، پرتغالی ها با اجازه صید مروارید در میان دریا از همه ی بخش های اشغال شده ی
ایران چشم پوشی کرده و مسقط و عمان را نیز به ایران باز گرداندند؛ پس رسیدن
پادشاهی به شاه سلطان حسین، شاه بی کفایت صفوی، ایران از چند سو مورد یورش بی
گانگان قرار گرفت و نیم روز دریای پارس یا همان میان دریا
(بحرین)، بدست مشتی
اعراب اشغال گشت، پس از روی کار آمدن نادر شاه بزرگ، پادشاه افشاریه نخستین کاری
که پس از تاج گذاری و برون ساختن افاغنه،روس ها و ترکان عثمانی نمود، باز پس گرفتن
عمان،مسقط و میان دریا بود، در پایان زندگانی نادر اختلافاتی پیش آمد و دوباره
آرام آرام اعراب و شیوخ به دست درازی عمان و بحرین زدند تا اینکه کریم خان پادشاه
زندیه پس از رها گشتن از درگیری های برون مرزی به اندیشه باز پس گرفتن آبخست های
ایرانی و عمان و میان دریا
(بحرین) شد، و برای اینکه درسی به شیوخ اشغال گر تازی و گوشمالی ای به دخالت های دولت بریتانیا بدهد، سپاهی را از
خشکی و دریا به سوی آبخست های ایرانی فرستاد که در این لشکر کشی بصره نیز به زیر
پرچم ایران درآمد، همان گونه که در دوره های پر فراز و نشیب تاریخ ایران بزرگ
دیدیم، ایران از سه هزار سال پیش تا کنون خودسرانگی خود را نگاه داشته بود، تا
اینکه بلای خانمان سوز بر سر ایران فرود آمد، و ترکان زرد پوستی که سال ها پیش، از
تنگی جا و گرسنگی و به زور زندگی به سوی فلات ایران کوچ کرده بودند و تا کناره های
دریای مازندران رسیده و گروهی نیز در زمان خلفای تازی بفرنام برده و غلامک به
ایران و بغداد و شام آورده شده بودند، با دغل و نیرنگ برای خود، در دربار خلافت
جاه و مکانی باز کرده و بر سر کار آمدند؛ و قاجاریه این بلای جان کاه ایران زمین،
ذره ذره این خاک را از نابکاری به دشمن بداد؛ کنون بر ماست که همانند فرزندانی
شایسته برای پدافند از کیان و شکوه ملی - میهنی خویش در برابر بی گانگان بایستیم؛
این بسیار دردآور و ناخرسند است که با داشتن چنین سند ها و گواه های پویا و بارز
تاریخی، کشورهای بی گانه ی باختری و کشور های کوچک و ناچیز تازی، که به گواه تاریخ
ایران، از قلمرو های ایرانی بودند، امروز با بی شرمی هرچه تمام و نابخردی، اندیشه ی
خام و نابکار خویش را می پرورانند و تا جایی پیش می روند که در نقشه های بین
المللی نیز دست به دروغ و ناراستی زده و شاخاب پارس را خلیج العربی می نامند، و امارات
نیز تا آن اندازه بی پروا گشته که حتا آبخست های تنب بزرگ و کوچک و بومسا
(ابو موسی) را
خواستار است، و وزیر برون مرزی میان دریا
(بحرین) به ایران بهتان اشغال
زده و ایران را به رژیم اسرائیل مانند می زند، ما چه کرده ایم ...؟!، مانندی کار
ما، بسان میزبان ایست که کلید در دست دارد و دزدان در خانه ی او مهمانند و او برای
شدن به درون خانه ی خـود از آنان اجازه گرفته و با ارج و احترام در میزند...!،
بسیار شگفت است! این بس نیست که ما تنها برای نشان دادن اینکه در اندیشه شاخاب
پارس هستیم، چند خیابان و پل را به نام دریای پارس بنهیم، و برای تهی نبودن سخن،
چند همایش بر پا و یک روز را در گاهشمار دولتی به نام روز ملی خلیج فارس بنامیم؛
اینان همه در راستای پدافند از کیان میهنی ایران بزرگ، نیک است، اما، در خور پسند
نیست، کنون بر مرمان و دولت مردان ایران بزرگ شایست و بایست است که در برابر این
تجاوزهای فرهنگی و سیاسی، موضعی روشن پیدا کرده و سرسختانه دستان بی گانگان را نه
تنها از شاخاب پارس و نیم روز آن که در اشغال شیوخ تازیست کوتاه کند، بل که در
پدافند همه ی مرزهای فرهنگی و سیاسی ایران برآیند، و با برون ساختن دژخیمان از نیم
روز ایران، به باز پس گیری سرزمین های اشغالی ایران
(مسقط، عمان ، بحرین و اران ) دست یازیده و همچنین دستان نابکار و نابخرد ترکان آلتاییک را از حقوق
دریای مازندران کوتاه کنند، تا دگر نیازی به نام گذاری خیابان ها و پل ها و
برگزاری همایش به نام دریای مازندران از روی آزمندی نداشته باشیم، باشد که روز ملی
- دریای مازندران و شاخاب همیشگی پارس - روز جشن میهنی برای ایرانیان و روز باز گشت
سرزمین های اشغال شده باشد، و این به انجام نخواهد رسید مگر آن که، تک تک ایرانیان
و ایرانی تباران با هم به یک پارچگی ملی رسیده، و در کنار آنان نیز، دولت مردان
مقتدرانه پا به پای مردم در برابر این تجاوز های فرهنگی و سیاسی بایستند.

 

به امید یکپارچگی همه ی  ایرانی تباران

( مازنی
ها،تالشی ها، آذری ها، کردها، خوزی ها، مکرانی ها،هیرکانی ها، بلوچ ها و فارس ها)

و برپا گشتن ایران بزرگ

 

گزارش و نگارش : دارا

 

با سپاس

دارا ./

www.jsiran.blogfa.com


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: پنج شنبه 89/2/9 ׀ موضوع: ׀

اردی وهشتگان



به
نام یزدان پاک

 

اردی وهشت روز از ماه اردی وهشت  باستانی  برابر با
دوم اردی بهشت ماه خورشیدی جشن فرخنده و خجسته ی

« اردی وهشتگان »
بر همه ی ایرانیان و ایرانی تباران همایون
باد

 



اردی وهشتگان یا
اردیبهشتگان:
جشن
بهترین راستی
_ دوم اردیبهشت _ جشن
بزرگداشت یکی از اَمشاسپندان و فرشتگان نزدیک بدرگاه خداوند که پادافره و
سزای گنه
کاران با اوست اردیبهشت از سوی خداوند نماینده است که در زمین با کمک دارو و
خوراک
نیک بیماران را درمان کند و او همچنین نماینده است تا راست را از دروغ
بازشناسد و
او نماینده داد و دهش و آداب خداوندی در زمین است.

 8
اریبهشت:
28آوریل224ز.م _ پیروزی اردشیر بابکان ساسانی بر اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی _ پس
از آگاهی اردوان پنجمن از شورش اردشیر فرماندار خوزستان را برای دستگیری و
دربند
کردن او روان کرد اردشیر پیش از آن بر شاز شاهپور فرماندار اسفهان چیره شد و
پس از
شکست او بسوی خوزستان رفت و فرماندار آنجا را هم شکست داد پس از آن نبرد
بزرگی
میان اردشیر و اردوان در جلگه هرمزدگان روی داد که اردوان بدست اردشیر کشته
شد و
پادشاهی اشکانی پایان و شاهنشاهی سـاسـانیان آغاز گردید.

16 اردیبهشت: 6می 53 پ.ز _ یورش
کراسوس سردار رومی به حران برای کارزار با ایرانیان
_  پس
از آنکه سنای روم به جنگ با ایرانیان رای داد کراسوس بسوی سرزمین ایران که
پـارت
نامیده می شد لشگر کشید در پی این لشگر کشی ارد یکم(اشک سیزدهم) سردار نامی
خود
سورنا را به نبرد با رومیان فرستاد کراسوس که برای جنگ با ایرانیان شتاب
داشت پس
از رسیدن به حران به سربازان خود آسودگی نداد و جنگ را همان دم آغاز نمود
رومیان
  بنا به آداب جنگی خویش چارگوش لشگر خود را آراستند و همان گاه پارتیان بر
آنان گرد
آمدند سواران پارتی بتاخت بر سپاه روم
 تیر
می انداختند, در آغازین روزهای جنگ پوبلیوس فرزند کراسوس با شماری از
سربازان به
لشگر پارتیان یورش بردند پارتیان با یک برگشت تاکتیکی آن اندازه سپاه
پوبلیوس را
از لشگر دور کردند که بی پروا دگر بار بسوی دشمن آفند کرده و همه را از پای
درآوردند
.

22اردیبهشت: 12 می 20پ.ز _ بازگرداندن
دربند شدگان جنگی و پرچم های روم از سوی فرهاد چاروم پادشاه اشکانی به
اوکتاویوس
اوگوست پادشاه روم _ با درخواست ها و پافشاری پی در پی اوکتاویوس پادشاه
روم برای
گرفتن پرچم ها و دربندان جنگی که در جنگ های میان روم و ایران پیروزمندانه
ازآن
ایرانیان شده بود و با درخواست های کنیزک دلخواه فرهاد چهاروم
  تئاموزا برای دوستی  پرچم ها را که نشان نیرومندی و
ارزش روم بود را در 12می به آنان بازگرداند این کار برای رومیان باندازه
ایی بزرگ
بود که بفرمان اوکتاویوس سکه ایی برای این روز زدند و به جشن شادمانی
پرداختند.

 

 

با سپاس

دارا ./


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: پنج شنبه 89/2/2 ׀ موضوع: ׀

بیانیه نوروز و دستینه 63 سازمان مردم نهاد

به نام یزدان پاک

پس از چند سال تلاش پی‌گیر ایرانیان و ایرانی‌تباران در سراسر جهان، سرانجام جشن بزرگ نوروز، هم‌زمان با یکم فروردین‌ماه برابر با 21 مارس، به عنوان «روز جهانی نوروز» در مجمع عمومی سازمان ملل به رسمیت شناخته شد. مجمع عمومی سازمان ملل در روز 4/12/88 قطع‌نامه‌ی «روز جهانی نوروز» را در چارچوب ماده‌ی 49 دستورکارِ خود و تحت عنوان «فرهنگ صلح» به تصویب رساند و برای نخستین‌بار در تاریخ این سازمان، نوروز ایرانی را به‌عنوان یک مناسبت بین‌المللی رسمیت داد. این قطع‌نامه که با هم‌کاری مشترک کشورهای ایران، آذربایجان، افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، ترکمنستان، قزاقستان و قرقیزستان آماده شده بود، مورد حمایت عمومی کشورهای عضو سازمان قرار گرفت و به اتفاق آرا به تصویب رسید. قابل توجه است که سه کشور هند، آلبانی و مقدونیه نیز در روز رای‌گیری به کشورهای تهیه‌کننده‌ی این قطع‌نامه پیوستند در حالی که پیش از آن، دو کشور تاجیکستان و افغانستان به علت عدم عضویت کشورشان در کنوانسیون میراث معنوی از این همراهی باز مانده بودند. به باور ما، چه شاهد حضور کشورهای هم‌فرهنگِ تاجیکستان و افغانستان - که در سخت‌ترین دوره‌های تاریخی سرکوب و کشتار حکومت‌های بلشویکی و طالبانی نگذاشتند آتشِ دیرینه‌سالِ نوروز در کشورشان خاموش شود - در این مناسبت نباشیم و چه کشوری هم‌چون ترکیه - که تا کمتر از یک دهه پیش، حضور بیش از بیست‌و‌پنج میلیون کرد را در کشور خود انکار می‌کرد و به آن‌ها ترک‌های کوهستانی لقب داده بود و میراث ارزشمند کهن آن‌ها با سایر ایرانیان، یعنی نوروز، را ممنوع و هرگونه بزرگداشت آن را به شدت سرکوب می‌کرد – در کنار وارثان فرهنگ و تمدن ایرانِ بزرگ قرار گرفته باشد، ثبتِ جهانی نوروز تحولی نوین در هم‌گرایی منطقه‌ای کشورهای هم‌تبار، هم‌فرهنگ و هم‌تاریخِ آسیای مرکزی و آسیای جنوب غربی خواهد بود.
بی‌تردید مردمانِ حوزه‌ی جغرافیایی‌ای که آن را به نام فلات ایران می‌شناسیم و در حقیقت بازماندگان ایرانِ بزرگ کهن هستند، از آنان که هم‌چنان درونِ مرزهای کنونی هستند تا آنانی که چندین پاره شده‌اند هم‌چون کردها، تات‌ها، بلوچ‌ها، ترکمن‌ها، و آنانی که به کل از دیگران جدا شده‌اند هم‌چون ارمنی‌ها و گرجی‌ها، تاجیک‌ها، پشتون‌ها، اوستیایی‌های قفقاز ـ که خود را هم‌چنان ایرانی می‌نامند ـ همه و همه از اشتراکات بسیارِ تاریخی، فرهنگی و سنت و آداب و رسوم برخوردار هستند و پراکندگی و جدایی بخش‌هایی از آنان تنها در 200 سال گذشته، به‌گونه‌ای ساختگی و مصنوعی و به دست استعمارگران روسیه و انگلستان و نه خواستِ مردم آن مناطق بوده است.
2. ما، شماری از سازمان‌های مردم‌نهادِ دوستدارِ میراث فرهنگی، از مسؤولان کشوری خواستاریم:
الف – برای پربار شدن و به‌آیین شدنِ سنت‌ها و سورهای وابسته به این جشن، از چهارشنبه‌سوری تا سیزده‌به‌در، به یاری ایرانیان بروند و در این راه، به‌درستی و به طرز صحیح، از ابزارهای رسانه‌ی ملی و آموزش رسمی یاری گیرند.
ب – از فرصتِ به‌وجودآمده برای گسترش فرهنگ نوروز و در جاهایی زنده‌سازی آن، به‌ویژه در بخش‌هایی از حوزه‌ی تمدنی ایران که این جشن در آن مناطق زدوده شده است – هم‌چون خطه‌ی جنوبِ آب‌های گرم خلیجِ همیشه فارس، و میان‌رودان یا عراق، که به‌گونه‌ای خاستگاه این جشن کهن است – بهره ببرند.
پ – در عینِ پذیرش تنوع و گونه‌گونی آیین‌های نوروزی و کوشش برای پاسداری از این رنگارنگی، با هر گونه تحریف در تاریخ آن، به هر شکل و در هر گوشه‌ای از جهان، به‌گونه‌ای رسمی برخورد کنند.
ت- بکوشند به خواستِ دیرینه‌ی ایران‌زمینیان جامه‌ی عمل بپوشانند و اتحادیه‌ی بزرگ اقوام ایرانی را شکل دهند. در این‌باره باید توجه داشت که منظور از تشکیل اتحادیه، حل شدن این کشورها در یکدیگر و از دست دادن استقلال در حوزه‌های اساسی شکل حکومت، و یا هویت بومی، زبانی، آیینی و مذهبی نیست. این کشورها می‌توانند روی زمینه‌های هم‌گرایی در حوزه‌های سیاسی، فرهنگی، اقتصادی و تبادلات اجتماعی، کار کرده و به وحدت عمل برسند. به عنوان مثال؛ سرمایه‌گذاری‌های مشترک، تحقیقات مشترک علمی، برنامه‌ریزی‌های مشترک فرهنگی، نظام آموزش مشترک تا سطح دانشگاه و به‌ویژه تدوین کتاب درسی مشترک تاریخ –  که ضرورتی جدی است و مانعِ رشد کینه‌ورزی‌هایی خواهد شد که سردمداران برخی از این کشورها ناآگاهانه و در جهت خواستِ قدرت‌های بزرگ جهانی به آتش آن دم می‌زنند - برداشتن تعرفه‌های گمرکی، سهولت رفت‌وآمد اتباع بدون نیاز به گرفتن روادید، طراحی نظام مالیاتی مشابه، نظام مشترک بانکی و پولی (پول واحد)، بازار نیروی کار مشترک و قوانین مشابه، همکاری‌های امنیتی، نظام واحد گردشگری، تشکیل شورای واحد سیاست خارجی اتحادیه، تشکیل مجلس مشترک اتحادیه، برقراری پیمان مشترک دفاعی، و بسیاری زمینه‌های دیگر که در اتحادیه‌های مختلف در سطح جهان تجربه شده و سودمندی آنها به اثبات رسیده می‌تواند در این اتحادیه به کار گرفته شود. فراموش نشود در این‌باره تجربه‌های سازمان همکاری‌های منطقه‌ای اکو نیز می‌تواند دست‌مایه قرار گیرد.
ث – ثبت جهانی نوروز وظایف ما را سنگین‌تر کرده است؛ چه دولت و چه سازمان‌های مردمی. امیدواریم این رویدادِ فرخنده سبب شود نهادهای دولتی در راه هویت‌بخشی به نسل جوان، بیش از پیش، به یاری سازمان‌های مردم‌نهاد بشتابند.

 

به امید شکل‌گیری اتحادیه‌ی نوروز

 تاکنون این انجمن‌ها بیانیه را دستینه کرده‌اند:


1 آیاپیر (ایذه)
2 انجمن ارگ زنده‌رود (روستای قورتان اصفهان)
3 انجمن اسفندگان روزمهر ایرانی
4 انجمن اندیشه و قلم بامداد (شیراز)
5 انجمن ایلام‌شناسی ایران
6 انجمن بارگاه مهر (اصفهان)
7 انجمن بوم آب و آفتاب (اهواز)
8 انجمن پاسداشت مفاخر ایران
9 انجمن جوانان سپید پارس

10 انجمن حامیان اردکان(یزد)
11 انجمن حامیان حقوق بشر (اصفهان)
12 انجمن حامیان میراث کهن اردکان (یزد)
13 انجمن دوستداران میراث فرهنگی افراز
14 انجمن دوستداران میراث فرهنگی تاریانا (خوزستان)
15 انجمن دوستداران میراث فرهنگی سپندارمد (تهران)
16 انجمن دوستداران میراث فرهنگی ناملموس(مینا)(تهران)
17 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری امرتاد (اصفهان)
18 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری نجف‌آباد
19 انجمن دوستداران میراث فرهنگی و گردشگری ورزنه (ورزنه اصفهان)
20 انجمن دوستداران و حافظان خشت خام (یزد)
21 انجمن دوستداران یادگارهای تاریخی ایزیرتو (کردستان)
22 انجمن دهکده‌ی سبز
23 انجمن سر یزد (یزد)
24 انجمن طرح نو (شیراز)
25 انجمن فرپاد (شیراز)
26 انجمن فرهنگی ادبی مهرگان(تهران)
27 انجمن فرهنگی ایران‌زمین (افراز)
28 انجمن فرهنگی بیستون
29 انجمن کهن‌دژ (همدان)
30 انجمن مهرپادین (یزد)
31 انجمن میراث‌بانان زنده‌رود (لنجان اصفهان)
32 انجمن وحدت جوانان ایران‌زمین (اصفهان)
33 ایران‌دخت آریا (تهران)
34 بنیاد فردوسی
35 بنیاد هم‌اندیشی و رشد بهار (نجف‌آباد)
36 پژوهشکده فرهنگ و تمدن ایران‌زمین(تهران)
37 جمعیت دختران حنانه (اسلا‌م‌شهر)
38 جمعیت قلب‌های سبز (تبریز)
39 خانه فرهنگ جاودان (شیراز)
40 فرزندان اهورایی ایران (مشهد)
41 فریوان سپینود (تهران)
42 کانون پژوهشهای ایران شناختی(استرالیا)
43 کانون حمایت از صنایع دستی مردمان دریا(صدف)
44 کانون سیمرغ اندیشه (نجف‌آباد)
45 کمیسیون میراث فرهنگی کانون آینده‌نگری ایران (اهواز)
46 کانون اندیشه سپید (تبریز)
47 کانون ایران‌زمین (دانشگاه علم و فرهنگ)
48 کانون گسترش فرهنگ ایران بزرگ
49 مؤسسه باغ آینه (کرج)
50 مؤسسه علمی - فرهنگی آینده‌نگر (اهواز)
51 مؤسسه غیردولتی مهرآیین (رامهرمز)
52 مؤسسه فرهنگی هنری پویندگان اندیشه های نو(رشت)
53 مؤسسه کندوکاو (تهران)
54 موسسه پارسا سفر جنوب
55 موسسه توسعه‌ی گردشگری دریایی(سندباد)
56 موسسه دانادلان جنوب
57 موسسه دید خرد (اصفهان)
58 موسسه فرهنگی توفا (شوشتر)
59 موسسه کژوان(سنندج)
60 موسسه میزان (تبریز)
61 موسسه ندای دانش (تبریز)
62 موسسه ندای کرخه
63 موسسه نوآوران (تبریز)

 

شماره انجمن‌هایی که بیانیه نوروز را دستینه کردند به 63 رسید.
این بیانیه در آغاز سال نو خورشیدی و به گرامی داشت نگارش جهانی « جشن بزرگ نوروز» نگاشته شده است شده است.
خواهشمندیم در رسانه‌ای کردن و پخش و گسترش آن، ما را یاری کنید.

سازمان های مردم نهادی که خواستار دستینه نمودن این بیانیه می باشند درخواست ،نام سازمان و مشخصات خود را به نشانی رایانامه انجمن جوانان سپید پارس  بفرستند چشم به راه و آرزومند پیوستن تان در گروه « ایران بزرگ نوروز بزرگ » هستیم.

(jsp_ir@yahoo.com ) انجمن جوانان سپید پارس www.jsiran.blogfa.com

و یا

(dara.jsp@gmail.com ) من هم ایرانی ام ...      www.jsp.parsiblog.com

(rayanameh@iranboom.ir) ایران بوم                        www.iranboom.ir 

(afshari52@gmail.com ) خرده گیری          www.khordegiri.blogfa.com 


امید است این بیانیه زیربنای جوشش ‌های گسترده‌تر در راستای رسیدن به بنیان نمودن کارگروه « ایران بزرگ نوروز بزرگ» و یک پارچگی بزرگ ایرانیان و ایرانی‌تباران شود

با سپاس

پیوند های مردمی - انجمن جوانان سپید پارس

 

با سپاس

دارا

 


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: شنبه 89/1/14 ׀ موضوع: ׀

نوروز

به نام یزدان پاک

خدایا، به ورجاوندی نام ایــران زمین، به بلند پروازی سی مرغ و همای، به پهناوری هامون و دشت کویر، به خروشانی اروند جیهون، به استواری سبلان و دماوند پیر، به رستاخیز کاوه و آفریدون، به جان فشانی آرش و آریوبرزن، به میهن پرستی بابک و مازیار و ابو مسلم،به خون پاک شهدای ایران، به باد و خاک و آب و آتش،به دریای پارس و دریای مازندران سوگند،نوروز ما را جاودان و پر از شادی و فراوانی برای همگان گردان ./

ایدون باد.

واپسین دانه های برف هم شبنم گل برگ های بهاری گشت و ننه سرما دگر بار هم در انتظار عمو نوروز به خواب رفت،

جشن خجسته ی * نـــــوروز * باستانی

 7032 آریایی،

 3748 زرتشتی،

 2622 مادی،

 2589 پارسی،

 2569 پادشاهی،

 2257 اشکانی،

 1522 تبری،

 1389 خورشیدی،

 بر همه ی پارسی زبانان، ایرانیان و مردمان سراسر گیتی همایون باد

نوروز : جشن نوزایی و زنده شدن زمین_ شش روز نخست سال _ نوروز جشن نوزایی و زنده شدن جان زمین و همه ی جانداران است که پس از مرگ و سرمای آهرمنی زمستان, دگر بار جان زندگی در کالبدشان دمیده شده و از دیدگاهی دگر این جشن جشن سپاس از آفرینش است که خداوند بزرگ آفرینش را بپایان رسانید و کیومرث و یا همان جاندار میرا به میان آمد, ششمین روز نوروز که با نام نوروز بزرگ نامور است، و رخدادهای بزرگ و شگرفی را به این روز پیوند    داده اند, همانند آفرینش کیومرث,روز به تخت نشستن جمشید,رئز زایش کیخسرو و بالا رفتن او, روز خون خواهی سیاووش از سوی کیخسرو, روز خون خواهی ایرج از سوی منوچهر، روز زایش آشو زرتشت، روز پیامبری زرتشت, روزی که گشتاسپ دین زرتشتی پذیرفت، روز رستاخیر,روزی که سام نریمان در فرشکرد آژدهاک را بشکست، روز آفرینش انسان، روزی که کشتی نوح بر جودی نشست,روز پیدا شدن انگشتر سلیمان پیامبر,روز نمایان شدن جبرئیل بر پیامبر, روز بعثت پیامبر,روز غدیر و پیشوایی علی(ع),روز گشایش مکه و فرو ریختن بت ها از سوی علی(ع), روزی که امام زمان بر دجال پیروز شود و ......

6 فروردین: 26مارس 530 پیش از زایش_کمبوجیه پس از آنکه پدرش کـوروش بزرگ به جنگ با ماساژت ها روانه شد در بابل با نام شاه خوانده شد_ کمبوجیه پس از هشت سال ماندگاری در بابِل (538 تا 530 پ.ز) بلبلیان وی را بفرنام پادشاه پذیرفتند کوروش که هوشیاری کمبوجیه را شناخت به او اجازه داد که خود را پادشاه بابل بنامد کمبوجیه پس از برگزاری آداب نــوروز دستان خداوند را در پرستشگاه گرفت و بفرنام پادشاه خوانده شد

زادروز آشو زردشت, در خورداد روز از ماه فروردین پیامبر ایرانی در زمان پادشاهی لهراسپ در خانه پدرش در کنار رود دَرجی با چهره ی خندان از مادری بنام دغدو  پا به جهان گذاشت و چون نام خاندان پدرش اسپنتمان بود اورا زرتشت اسپنتمان نام نهادند و در سی سالگی در زمان پادشاهی گشتاسپ در همین روز از سوی خداوند یکتا به پیامبری برگزیده شد.

7 فروردین: 27 مارس 538 پ.ز _کمبوجیه جانشین کوروش بزرگ به پرستشگاه نبو که در خیابان ایشتار بود رفت و سرپریستار همراه با پریستاران دیگر کمبوجیه را پذیرفتند کمبوجیه به آناه پیشکش های نـوروزی داد آنگاه کمبوجیه دستان نبو راگرفت و بگ بزرگ نبو به چوبدستی راستکاری پیشکش نمود.

سیزده بدر: جشن پایان نوروز _سیزده فروردین_ این جشن که پایان جشن نــوروز است که از جشن سوری و به گفته ایی از سده آغاز می شود است در این روز مردمان به کنار جوی ها و در دامان دشت ها و چمن زار ها می روند بجای گوسفند بریان که پیشکشی به آب میانداختند امروزه سبزه به آب می دهند که نشان دادن پیشکشی به ایزد آب آناهیتاست و گره زدن سبز نمادی از پیوند زناشویی برای زندگانی است.

جشن سروش: جشن نیایش_روز هفدهم فروردین_ هفدهمین روز هر ماه سروش نام دارد این ایزد جایگاه والایی در ایران باستان داشته که در فروردین ارزش  ویژه ایی داشت در این روز مردم به نیایشگاه ها رفته و باز می خواندند. شست و شو نیز در این روز معمول بوده است.

فرودوگ یا فروردینگان: جشن یادمان درگذشتگان_نوزدهم فروردین_در این روز زندگان روان درگذشتگان را که در نخستین روز سال بدیدار آنان آمده اند را همگامی کرده و بدرود می گویند و برای شادی روان آنان پیشکش هایی از خوراک و بو های خوشبو می دهند, این آداب امروزه به پنجشنبه پایان سال و هفته دگرگون شده است

کارت پیش کش شادباش نوروز باستانی - انجمن جوانان سپید پارس

 کارت پیش کشی شادباش نوروز باستانی -  انجمن جوانان سپید پارس

 

با سپاس

دارا

www.jsiran.blogfa.com


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: شنبه 88/12/29 ׀ موضوع: ׀

فروزش

www.jsiran.blogfa.com  

به نام یزدان پاک

 

درود و سپاس

 

 

فروزش

 

سومین شماره ی فصل نامه ی سیاسی،اجتماعی،اقتصادی و فرهنگی فروزش در سد و بیست برگ بچاپ رسیده است، انجمن جوانان سپید پارس نمایندگی خود جوش پخش این هفته نامه در استان مازندران شما را فراخوان به خواندن این فصل نامه ی پـُر بار و سودمند به سردبیری علیرضا افشاری می کند،

 

 

شما در این شماره می خوانید :

 

تاریخ و فرهنگ

نوشتن تاریخ اکنون / شروین وکیلی

ریشه یابی واژه ی مشروطه / میثم نظمی

آرمان های انقلاب مشروطه / حمید احمدی

هم کاری ها و هم آورد جویی ها در جریان انقلاب مشروطه / امیر نعمتی لیمایی

نقش ایل بختیاری و علمای اصفهان در سقوط محمد علی شاه / غفار پوربختیار

نزاریان ایران / شاهین پهنادایان

الیماییان، دنباله ای بر ایلامیان و تمدن ایلامی / الهام علیزاده

بحرین، چگونه از ایران جدا شد / سید حسن امین

 

ایران شهر

پیشینه ی طرح مباحث قومی / احسان هوشمند

گل رنج های کهن / استاد جلال خالقی مطلق

 

جهان ایرانی

سین کیان و تاج گوران، مرز ایران و توران / نادره بدیعی

شش کتیبه ی فارسی در دربند داغستان / آناهیتا شاه رخی

ماندگاری یادمانهای ایرانی در سین کیان / علی علی بابایی

 

زبان فارسی

چرا واژهگان دیر زبان ها را به فارسی برگردانیم؟ / علی رضا افشاری

زبان فارسی، عامل بنیادین وحدت و پویایی حوزه ی فرهنگ ایران / پرویز ورجاوند

 

ایران گردی

وقتی که افسانه ها گردش گران را افسون می کنند / گروه گزارش

حکمت پنهان، لذت سفر در ایــران / آرش نورآقایی

 

یادگارهای فرهنگی و طبیعی

یادگارهای مشروطه را دریابیم / مونا قاسمیان

گفتاری پیرامون نشان امداد رسانی شیروخورشید سرخ / شاهین زینعلی

مدرنیزاسیون آب خیزها و اثر آن بر دانش بومی / فاطمه ظفر نژاد

 

چکامه ها:

استاد ادیب برومند، ماندانا مهدوی فر، سیاوش یوسفی، ناهید زندی، مرضیه طلیعه گو،

هادی هزاره مقدم، حسن نیک بخت، مانا قره خانی، مه زاد رازی، محمد تقی ابراهیمی خوجین،

امیر صادقی

 

برای خواندن  و آگاهی بیشتر از گزارش های این فصل نامه می توانید به کتابفروشی ها و کیوسک های روزنامه فروشی سراسر کشور و در استان مازندران به نمایندگی رسمی شهر کتاب در شهرستان بابل مراجعه نمایید، همچنین شما می توانید شماره های پیشین این فصل نامه را در نمایندگی شهر کتاب شهرستان بابل خریداری نمایید ./

 

با سپاس

دارا


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: پنج شنبه 88/9/19 ׀ موضوع: ׀

رویدادهای ایران باستان 2

به نام یزدان پاک

درود و سپاس

رویدادهای ایران باستان

 

5مهر: 27سپتامبر 480پیش از زاد روز، نبرد سالامیس، دومین رویارویی خشایارشای هخامنشی با یونانیان؛ خشایارشا برای کین خواهی جنگ ماراتون که در زمان پدرش داریوش بزرگ روی داد و ایرانیان در آن شکست خوردند، لشگر بزرگی را آماده کرد، پس از آنکه در نبرد ترموپیل نیروی یونان را در هم شکست و بخش میانی یونان را بدست آورد آتن و آکروپولیس را به آتش کشاند و در نبرد دیگری که در کناره های بندر سالامیس روی داد بر نیروی ایران فشار بسیاری آمد و نیروی دریایی ایران که به نیرنگ تمیستو کلس سردار یونانی به سالامیس نزدیک شد بسیار درهم شکست و در پی آن خشایارشا به سارد بازگشت و پیگیری جنگ را به سردارش مردونیه وا می گذارد.

7مهر: 29سپتامبر 522 پیش از زادروز، کشته شدن گئوماته و پایان فرمانرانی او بدست داریوش بزرگ و یارانش و آغاز پادشاهی داریوش بزرگ؛ شورش گئوماته مغ هفت ماه بدرازا کشید و پیش زمینه ای برای هرج و مرج می شد پایان آن برای خاندان هخامنشی نیاز بود؛ از خاندان کوروش بزرگ هیچ مردی نبود که در این راه گام پیش نهد و از خاندان آریارمنه برادر نیای پدری کوروش بزرگ، داریوش بیست و هشت ساله و پدرش ویشتاسپ برای اینکار آمادگی داشتند نیای داریوش آرشام نیز زنده بود برای پایان این شورش ویشتاسپ وآرشام داریوش را که نیرویی جوان بود پیش نهادند و او نیز به همراه شش تن از یاران که به گروه هفت تنان نامور بودند توانستند داستان گئوماته ی مغ را بپایان برسانند داریوش بهمراه یاران و سربازانشی ناگهانی به کاخ گئوماته شدند و او و بسیاری از مغان را که در این نیزنگ به بردیای دروغین کمک کردند کشته شدند و یادمان این ماجرا با نام مغ کشان تا چندین زمان در یاد پارسیان زنده بود.

9مهر: یکم اکتبر 331 پیش از زاد روز، سومین و واپسین برخورد سپاه داریوش سوم با سپاه اسکندر ابالیش در نبرد گئوگامل ، پس از دو جنگ گرانیکوس که در آنسوی تنگه داردانل و جنگ ایسوس که در پایانی ترین بخش خاوری آسای کوچک و خلیج اسکندرون دو سپاه هخامنشی و مقدونی در برابر هم به نبرد پرداختند؛ اسکندر که از راه مصر و سوریه راه بابل را در پیش گرفته بود و در سر راه خویش در پیرامون اربیل و موصل امروزی در جایگهی بنام گئوگامل با سپاه داریوش برخورد کرد، در ماجرای جنگ داریوش زخمی شد و به سوی ماد برای آماده سازی سپاهی دیگر برای نبرد رفت، اما در میان راه در نزدیکی دامغان بسوس یکی از فرماندهان سپاه داریوش به اردوگاه وی رسید داریوش از برای زخم های بسیاری که بسوس سردار وی و همراهانش بر او زدند درگذشت. گویند اسکندر جنازه ی پاره پاره وی را با گرامیداشت به پارس فرستاد.

20مهر: 12اکتبر539پیش از زادروز، دستیابی بابل بدست سردار کوروش بزرگ گوبریاس که کوروش او را برای نبرد بابل فرستاده بود در نبردی نبونید را شکست میدهد و بابل را بدست می آورد.

30مهر: 22اکتبر 253 ، بر تخت نشستن والریانوس پادشاه روم، در زمان فرمانروایی این پادشاه جنگی میان ایران و روم روی داد، در سال 260 شاپور یکم ادشاه ساسانی او را شکست داد و اسیر نمود? از برای همین پیروزی شاپور فرمان داد این یادمان را به یادگار بر دل کوه بنگارند، سنگ نگاره این یروزی در نقش رستم به یادگاری مانده است.

7آبان: 29 اکتبر 539 پیش از زاد روز، دستیابی و برآمدن پیروزمندانه کوروش بزرگ به بابل؛ کوروش بزرگ در برآمدن به این شهر خود را برگزیده مردوک و پادشاه بابل خواند، از کاهنان بابل دلجویی کرد و نیایشگاه های آنان را بازسازی کرد، نبونید را هم که سرداران او به بند گرفتن آزاد کرد و با او مهربانی نمود و در سوگواری پسرش بلشصر که در آغاز جنگ بدست پارسیان کشته شد، همدردی کرد، بردگان یهودی که در زمان بختنصر به بند گرفته شده بودند را آزاد کرد و به بیت المقدس بازگرداند و نخستین دادودهش مزد مردمان(منشور حقوق بشر) جهان را نگاشت.

16آذر: 7 سپتامبر 424 پیش از زاد روز، کشته شدن سفدیان هفتمین پادشاه هخامنشی، پس از آنکه برادرش خشایارشای دوم را کشت از سوی بزرگان بفرنام پادشاه هخامنشی برگزیده شد(آوریل424پیش از زاد روز) سفدیان که خشونت بسیاری را در دربار بکار گرفته بود در برابر لشگر برادرش اخـس که به جنگ با وی آمده بود تنها ماند و از او شکست خورد? و برادرش او را در یک اتاق بی روزن آکنده از خاکستر انداخت و به پادشاهی هشت ماه وی پایان داد.

5دی: درگذشت اَشو زرتشت اسپنتمان در سن 77 سالگی.

25 بهمن: 14فوریه 276، درگذشت مـانی، بهرام یکم ساسانی(تاجگذاری272،درگذشت276)مـانی را بدست مغان زرتشتی واگذاشت، مـانی را بفرنام بد دینی به زندان افکندند، و چندان آزار دادن که کشته شد؛ بنابر گفته ی دیگر او را برچلیپا کردند و زنده زنده او را پوست کندند و پس از آن سرش را بریدند و پوست او را پر از کاه کرده و بر یکی از دروتزه های گندی شاپور آویختند و از آن پس آن به دروازه مــانی نامور شد.

20اسفند:11مارس 522 پیش از زاد روز، آغاز شورش گئوماته مغ بر کمبوجیه دومین شاه هخامنشی؛ برگفته ها کمبوجیه در زمان لشگر کشی به مصر پنهانی برادر خود بردیا را از ترس به چنگ آوردن تخت شاهی کشت و هرودوت نیز گفته است که در لشگر کشی به مصر بردیا همراه کمبوجیه بود اما از آنجا به پارس بازگردانده شد و به فرمان شاه بدست پرکساپس کشته شد، این کار را دو برادر که هردو مغ بودند سازمان دادنند، یکی از آن برادران که همسان و همنام بردیا بود خود را شاهزاده پارسی خواند و آن دیگری که کشنده بردیا بود پاتیزدیتس نام داشت؛ اما در نبشته بیستون تنها از یک گئوماته مغ نام می برد?، بنا بر نبشته بیستون بردیای دروغین یا همان گئوماته در دژ پی شیااواد بر کوه آراکادریش نمایان شد.

 

گردآوری :

دارا

www.jsiran.blogfa.com


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: شنبه 88/8/16 ׀ موضوع: ׀

رویدادهای ایران باستان

به نام یزدان پاک 

درود و سپاس

رویدادهای ایران باستان

6فروردین: 26مارس 530 پیش از میلاد کمبوجیه پس از آنکه پدرش کوروش بزرگ به جنگ ماساگت ها روانه شد در بابِل عنوان شاه یافت پس از هشت سال ماندگاری کمبوجیه در بابِل(از سال 538 تا 530 پیش از میلاد) بومیان آنجا وی را همچون فرمانروای خود پذیرفته بودند کوروش که روانه ی کارزار بر ضد ماساگت ها می شد، کمبوجیه را به هوشیاری شناخت و به او اجازه داد که عنوان رسمی(شاه بابل) را به کار ببرد بی درنگ پس از این اجازه کمبوجیه پس از انجام مراسم نوروز 26 مارس 530 پیش از میلاد دستان خداوند را در پرستشگاه گرفت و پادشاهی وی بر بابل رسمیت یافت.

ـ زاد روز اشو زردشت : در خورداد روز از ماه فروردین پسامبر ایرانی از مادر زاده شد و در سن سی سالگی در همین روز به پیامبری برگزیده شد.

7فروردین: 27مارس 538 پیش از میلاد کمبوجیه پسر کوروش بزرگ به پرستشگاه(نبو) در بابل رفت به هنگام ورود کمبوجیه به این پرستشگاه که در خیابان مقدس ایشتار در بابل قرار داشت سرپریستار(نبو) همراه با پریستاران دیگر، کمبوجیه را پذیرفتند؛ کمبوجیه به آنها پیشکش هایی معمول سال نو را هدیه کرد؛ آنگاه که کمبوجیه دستان نبو را گرفت، این بگ به او چوبدستی راستکاری را پیشکش نمود.

13فروردین: جشن سیزده، پایان مراسم نوروزی است که با چهارشنبه سوری و یا به روایتی با سده آغاز می گردد و به سیزده فروردین پایان می یابد، بسیاری از مراسمی که در جشن سیزده در ایران برگزار می شود معانی اساطیری تمثیلی دارد? شادی و خنده در این روز به معنی فرو ریختن اندیشه های تیره و پلیدی است، خوردن غذا در دشت، نشانه ی فدیه ی گوسپند بریان است که در اوستا آمده به آب افکندن سبزه های تازه رسته نشانه ی دادن فدیه به ایزد تسلسل آب آناهیتا و گره زدن سبزه برای باز شدن بخت تمثیلی از پیوند زن و مرد برای تسلسل نسلهاست، بنابر اساطیر ایراتی، عمر جهان هستی دوازده هزار سال است که پس از پایان این زمان با آمدن سوشیانت، پیروزی اهورمزدا و ریشه کن شدن اهریمن مسلم می شود؛ شاید نخستین 12 روز جشن نشانه ی زایش انسان هاست و روز سیزدهم و آغاز رهایی از جهان مادی،

17فروردین: روز هفدهم از هر ماه ایران باستان سروش نام دارد و مراسم دینی و جشن های ویژه ای در روز های هفدهم هر ماه برگزار می شده است که امروزه به فراموشی گراییده است، سروش روز بویژه در ماه فروردین از اعتبار ویژه ای در مراسم دینی برخوردار بوده که باشست و شو و به منعبد رفتن و نیایش کردن همراه بوده است؛ این روز را با روز باژ یعنی روز زمزمه به چم نیایش نیز می گفته اند.

19 فروردین: جشنفروردینگان،فروردگان؛ این جشن در روز فروردین، نوزدهمین روز از ماه فروردین برگزار می شده است، این جشن ویژه فروهرها می باشد؛ در این روز خانه ها را پاکیزه می کردند و همه جا را تمیز و آراسته کرده و گل و گیاه و نبات و آتش و چراغ روشن در خوان می نهادند و بدین ترتیب روان درگذشتگان را خشنود می کرده اند.

23فروردین: 12آوریل 244 میلادی تاجگذاری شاپور نخست ساسانی شاپور فرزند اردشیر نخست بر خلاف پدرش که به عنوان شاهنشها ایران اکتفا کرده بود خود را شاهنشها ایران و انیران را برای خود برگزید مراسم تاجگذاری برسنگ نگاره ای در نقش رجب نگاشته شده، شاپور سوار بر اسب نشان می دهد که حلقه ی پادشاهی را از خداوند اورمزد که او نیز بر اسب سوار است دریافت می دارد

25فروردین: 14آوریل 216 میلادی زاد روز مـانی ، در بابل مانی از نجبای ایران بود مادرش از خاندان شاهان اشکانی و پدرش فاتک نیز شاید از همین دودمان باشد، پدر مانی از مردم همدان بود که به بابل مهاجرت کرد؛ شاپور در آغاز نسبت به مانویان اظهار مساعدتکرد به همین مناسبت مانی یکی از کتب عمده ی خود را با نام شاهپورگان نام نهاد؛ شاپور نخست تنها ده سال در ممالک آسیای مرکزی سرگردان بود و گویا تا هند و چین نیز رفته و همه جا دین تازه خود را آگهی داد؛ پس از مرگ شاپور نخست در سال 271 میلادی پسر وی هرمزد نخست در سال 272 میلادی درگذشت و مانی توانست در مقابل دشمنی موبدان مقاومت ورزیده به ایران باز گردد با پادشاهی بهرام نخست برادر هرمزد (پادشاهی 272،درگذشت276) عرصه به مانی تنگ گردید، زیرا این پادشاه ساسانی مانی را بدست روحانیون زرتشتی واگذاشت.

2اردیبهشت: جشن اردیبهشتگان، این جشن در روز اردیبهشت از ماه اردیبهشت برگزار می شود، جشنی است بنام فرشته ی آتش و نور که بیماری را به کمک ادویه و خوراک درمان می کند، به نیایشگاه و پیشگاه شاهان رفتن و به جنگ و کارزار درآمدن در این روز نیک است.

8اردیبهشت: 28آوریل224 میلادی پیروزی اردشیر بابکان? نخستین پادشاه ساسانی بر اردوان پنجم واپسین پادشاه اشکانی و آغاز پادشاهی ساسانیان، هنگامی که اردوان پنجم از شورش اردشر آگاهی یافت والی خوزستان را فرمان داد که به جنگ اردشیر شتافته وی را با غل و زنجیر به تیسفون فرستد؛ اردشیر مهلت نداد و پس از آنکه شاز شاهپور شهریار اسفهان را سرنگون کرد رو به سوی خوزستان نهاد و شهریار آنجا را نیز سرنگون کرو و کشور وی را به گستره ی خود چسباند، سرانجام نبرد بزرگی میان اردشیر و اردوان در جلگه هرمزدگان در گرفت در این جنگ اردوان بدست اردشیر کشته شد و پادشاهی اشکانیان به پایان رسید.

16اردیبهشت: 6می 53 پیش از میلاد کراسوس برای جنگ با ایرانیان وارد حران شد، کراسوس که از اعضای شورای حکومت بود پس از تصمیم رومیان برای جنگ با ایرانیان روانه جنگ با ایرانیان گردید، ارد نخست(اشک سیزدهم) پادشاه اشکانی نیز سردار خود سورنا را به جنگ با او فرستاد، سورنا برای جنگ با کراسوس شتاب داشتی بگونه ای که سپاهیانش به حران رسیدند اجازه آسودگی به سربازان خود نداد و بیدرنگ بر رومیان تاخت ، رومیان بنا به آیین جنگی به گونه چارگوش در آمدند و در گرد پارتیان گرفتار شدند سواران کماندار به تاخت سپاه رومیان را تیر باران کردند، در روزهای نخست پوبلیوس فرزند کراسوس با چندی از سپاه به پارتیان یورش برد، در بازگشت برنامه ریزی شده پارتیان سپاه پوبلیوس به اندازه ای از لشگر دور شده که پارتیان بی باکانه برگشتند و همه ی سا روم را نابود ساختند.

22اردیبهشت: 12می 20پیش از میلاد بازگرداندن اسیران و پرچم های رومیان که در جنگ های پی در پی اشکانیان با کراسوس و آنتونیوس به پافشاری پادشاه روم اوکتاویوس اوگوستة این اسیرا و پرچم که با پیروزی های ایرانیان به دست سپاه ایران افتاده بود در زمان فرهاد چهارم(اشک چهارم) با فشار کنیزک زیبای رومی اش تئاموزا برای دوستی به رومیان بازگرداند، این کار برای رومیان که با آبروی انان در پیوند بود پیروزی بزرگ و سخاوتمندانه ای از سوی ایزانیان برای آنها بشمار می آمد که از برای همین دستور به شادمانی و برپایی جشن و برای بزرگداشت چنین روزی سکه زدند.

7خورداد: 28می 858 پیش از زاد روز دوستی هووخشتره پادشاه ماد با آلیات پادشاه لیدی؛ زمانی که هووخشتره گستره ی پادشاهی خود را تا آسیای کوچک به کرانه رود هالیس رسانید و درگیری با لیدی نیاز شده بود بپایان رسد، در این میان بهانه ای هم بدست آمد، آلیات از بازگرداندن چند تن سکایی که به گفته هرودوت در گاهپادشاه ماد گنه کار بودند و به وی پناه برده بودند، خودداری کرد؛ و در برابر پیام ها و تهدید های پادشاه ماد با نیرو و غرور ایستادگی کرد؛ در پایان دو سپاه با هم رو در رو شدند این جنگ 5سال بدرازا کشید و بدون آنکه بهره ای برای دو سو در بر داشته باشد با روخ داد یک ماه گرفتگی که برای دو سو نشان خشم خدایان بود بناچار دوستی را پذیرفتند در این پیمان مرز ماد و لیدی رود هالیس(قزل ایرماق کنونی در ترکیه) شد.

12خورداد: 2ژوئن 261 پیش از زاد روز درگذشت آنتیوخوس یکم پادشاه سلوکی؛ وی پسر سلوکوس نخست است که پس از کشته شدن پدر ش بسال 281 پیش از زاد روز به پادشاهی رسید، مادرش اَپامه ایرانی و از خاندان پارسی بود.

19خورداد: 9ژوئن 53 پیش از زاد روز شکست کراسوس از سپاه پارتیان در حران، کراسوس دچار سرگشتگی شد و با جا گذاشتن زخمیان و کشته ها آهنگ فرار و بازگشت به روم را کرد در این میان ایرانیان شامگاه دست از نبرد برداشتند، کراسوس در دشتی باتلاقی راه را گم کرد و در پی پیشنهاد گفتمان با سورنا سردار ایرانی بر اسبی او را سوار کردند تا به جایگاهش اورا بازگردانند؛ در برگرفتن سپاهیان پارت کراسوس را،؛ سپاهیان وی را بر گمان واداشت که با جنگ باید او را برهانند، کار بناچار درگیری کشید و کراسوس بهمراه بیست هزارتن از سربازان او در این نبرد کشته و ده هزار تن دیگر اسیر گشتند و به مرو کوچ داده شدند،

23خورداد: 13ژوئن 323 پیش از زاد روز مرگ اسکندر مقدونی ابالیش؛ لشگرکشی های فراوان  اسکند سرانجام سپاه وی را از جنگ های پی در پی به ستوه آورد بگونه ای که او را از ستیزه گری و خونریزی های پی در پی شهر ها و سرزمین ها واداشت، خستگی ها و بی خوابی ها ها او را تا مرز دیوانگی کشاند در سال 324 در پایان کار او خشونت و خودکامگی او دامنگیر نزدیکترین سرداران او شد، در بازگشت به بابل در پی خستگی و بی خوابی و بسیاری در باده خواری و شهوت رانی بیمار شد و پس از ده روز بیماری در شامگاه در کاخ بختنصر مرد. او سیزده سال فرمانروایی و سی یک سال زندگی کرد.

30خورداد: 2ژوئن 363 پیش از زادروز از پای درآمدن یولیانوس پدشاه روم با زوبین سربازی ایرانی در نبرد ایران و روم؛ در زمان شاپور دوم ساسانی یولیانوس لشگری برای جنگ با ایران براه انداخت و به سوی بابل پیش راند و تا مرز سلوکیه و تیسفون هم رسید اما سپاه ایران راه را بر وی بند کرد و از سوی سرباز ایرانی کشته شد.

10تیر: یکم ژوئن217 پیش از زادروز  شناسایی گئومات مغ(بردیای دروغین) به فرنام پادشاه هخامنشی، گئوماته پس از شورش 11مارس به همه ی ساتراپ های ایران پیک فرستاد و پادشاهی خویش را بآگاهی همگان رسانید وی به همه ی گروه های زیز فرمان پادشاهی هخامنشی دستور فرستاد که از سربازی و پرداخت باج و خراج سه سال بخشوده اند و یکی از برهان های پذیرش تند وی همین کار بود.

3شهریور: 25 اوت 1846 پیش از زادروز هنری راوالینسون، پژوهش پایانی خود را به همراه شماری از واژگان بی آوای پارسی باستان به نوشتار میخی که به فرنود همراه بودن با دو مصوت، گونه نوشتن آنها ناهمگن است و پیش از آن شماره ی کمی از آنان پیدا بود به لندن فرستاد.

12شهریور: 3 سپتامبر401 پیش از زاد روز نبرد کوناکساء رویارویی اردشیر دوم هخامنشی با برادر کهترش کوروش کوچک؛ در همان روز تاجگذاری اردشیر دوم با کینه جویی نافرجام برادرش کوروش کوچک روبرو شد اما با پافشاری مادرشان پروشات(پروزاتس) کوروش کوچک را بخشود و اورا دگر بار به فرمانروایی در آسیای کوچک فرستاد، با درخواست مادرش پروشات، کوروش در راه رفتن به آسیای کوچک در لیدیه به گردآوری سپاه پرداخت، با این سپاه که ده هزار چریک یونانی هم در آن بودند بسوی بابل راه افتاد؛ در راه بابل به جایگاهی به نام کوناکساء نزدیک دجله جنگی روی داد؛ در جنگ با آنکه کوروش کوچک بی باکی بسیاری نشان داد و یک بار هم برادر را زخمی کرد، پیروزی پایانی با اردشیر دوم بود؛ پس از این شکست ده هزار چریک یونانی به سرپرستی گزنفون که یکی از سرداران یونانی در ارتش کوروش کوچک بود به یونان بازگرداند، گزنفون گزارش این بازگشت را در کتابی با نام آناباسیس باز گو می کند.

13شهریور: 4سپتامبر1802، گئورک فردریش گروته فند، نخستین گزارش خود را درباره سنگنبشته های پارسه، در آکادمی گوگن بآگاهی دانشمندان رسانید، این دانشمند بیست و هفت ساله آلمانی نخستین کسی است که راز خواندن سنگنبشته ها را بر پایه دانشی استوار گردانید؛ گروته فند از روی نام های پادشاهی هخامنشی که به زبان یونانی نوشته شده بود و همچنین نام داریوش بزرگ که در تورات آمده بود و با بکار گرفتن زبان اوستایی و پهلوی توانست 9 واژه از نوشتار میخی را بخواند و برای آغاز کار سنگ نبشته ای را در کاخ داریوش گزینش کرد؛ «داریوش شاه بزرگ،شاه شاهان،شاه کشورها، پسر ویشتاسپ هخامنشی که این تچر را ساخت»

21 شهریور: 12سپتامبر490 پیش از زاد روز، جنگ ماراتون نبرد داریوش با یونانیان؛ پس از برخوردهای بی بهره سپاه ایران با فرماندهی مردونیوس با سپاه یونان، داریوش بزرگ به فرنود آنکه لشگر کشی به آتن از سوی اپاختر بدرازا می کشید، برآن شد که سپاه خود را از دریای اژه به یونان برساند، لشگر ایران با کشتی از آسیای کوچک گذشت و در آتیک در دشت ماراتون پیاده شد؛ در همین جا یونانیان که در ناهنجاری بسر می بردند دست به نبرد بزرگی زدند و ایرانیان را ناچار به بازگشت به کشتی ها کردند و یونان را ترک گفتند.


گردآوری :

دارا

www.jsiran.blogfa.com


׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: شنبه 88/8/16 ׀ موضوع: ׀

تیرگان و یاد آرش

به نام یزدان پاک

 

درود و سپاس

 

تیرگـــان و یاد آرش

 

گذشت افراسیاب از رود جیحون                                            همه شهرها نابود و جوی ها پر خون

بیامد سپاه پلشتی از دشت باز                                               در آنجا که گویی خورشید برآرد ساز

همه مرز ایران پرشدست ابر سیه                                         به تاری روی خور و کدر چهر مه

فراوانی روی برد زین مردمان                                             همه مردمان در تنگی و ناتوان

بباید چاره ایی اندیشید و کار کرد                                           زناتوانی جان مردمان آزاد کرد

همی کو آن یل پهلوِ پهلوان                                                 دو تا کرد به بازوی دل پشت زمین و زمان

به آه کودکی زرد روی                                                        استخوان بنشستِ بر پشت و روی

بلرزد پشت آسمان و کوه                                                     گر از مردانگی تو نشانی بگو

همه مردمان خفته در اندرون                                               همه ترسمند و خوار و زبون

یکی مرد خواهد رَد سروران                                                امید دل و جان ایرانیان

تنگ شد خاک و خانمان کوچک                                            ز آزادگی ایران برنا و پیر در شک

در آنگه که نامیدی بود چاره ی کارزار                                   همه دلخوش به تنگی و جان و کار

یکی بانگ رسا کرد و داد کرد                                               دل خفته ی ترسووان بیدار کرد

چو ایران مباشد تن من مباد                                                 بر این بوم و بر زنده یک تن مباد

ستبر سینه و بازو گران                                                      بدستی تیر و بر آنش کمان

ز البرز کوه شد اندر میان                                                    شگفتمند و دو دل مردمان

نباشد که خاک ایران تنگتر شود                                            به دامان ننگی برتر شود

یکی گفت گر تیرش برافتد در میان                                         بباید بدرود گفت خانمان

بباید بد و بدتر را برگرفت                                                    میان بد و بدتر به بد سرنوشت

یکی برآمد گفت، خوشی نیز هست                                         میان خوش و خوشتر باید بجست

امید است که زنده کند جان ما                                               به نامیدی و دلمردگی زار کار ما

بگذارید بیندازدش تیر از کمان                                              به یزدان پــاک باید بردش نشان

و گر راستی و اشا کار اوست                                              که یزد بزرگ همره و یار اوست

رود تیرش به درازای دور                                                   شود چشم ددمنشان پر آز کور

و گر دروجی و انگره راهمدمست                                          بباید به آبگینی جانش ببست

دو سد پاره گردد جانش به تن                                               که اینست سزای مرد دروج زن

بواپس رها کرد تیر گران                                                    دو سر بر بخوردند به هم در کمان

به سان آذرخش و تند باد                                                     رها شد تیر از کمان چو گردباد

برفت و دراز گشت راه تیر                                                   شکافت راه باد رو همچو شیر

به ناگه به یک روز و پس روز میان                                      فرو شد به پای درخت گردویی گران

همه شاد از فراخ زمین                                                      که گویی هرگز نیامدست کین

سپاه سیاهی به افکندگی                                                     روان شد سوی دشت گندگی

همه در هل هل و های های                                                 یکی به ناگه بانگ برافراشت وااای

خموش شد توده ببینند کیست                                                که این درد و فغان و آه بهر چیست

یکی برنا دلی نیک روی                                                      بلند و رسا بانگ بر افراشت آرش کوی

نه تیر و کمان و نه جانش نشان                                            همو ناپدید گشت چو آذر خشان

که آرش جان و دل در تیر کرد                                              به این کار کار سد هزران شمشیر کرد

گواه گشت در راه کشور و خاک                                            به خونش گلگون ز مازند تا دشت مغاک

کنون چند هزاره گذشتس ز او                                              به تیر گان و تیرداد کنند یاد او

به شام و پگاه و هاونگاه                                                    فرستند درود بر او گاه به گاه

که ایران زنده بر جان اوست                                                همه پر زمردانگی پر آبروست

همه جانِ تن از برای ایران داد                                             به داد این روزگار باید کرد داد

که یادش گرام و نامش نیک                                                 دو سد مژده رسیدست تیرگان شید

 

با سپاس

دارا
׀ +׀ نویسنده: دارا ׀ تاریخ: پنج شنبه 88/4/11 ׀ موضوع: ׀
   1   2      >

در باره من

دارا
من هم ایرانی ام ... همچو دماوند پیر استوار و در برابر بی گانگان پایدار من هم ایرانی ام ... از برای کشورم همچو پاکی دریای پارس و دریای مازندران من هم ایرانی ام ... همچو آرش و آریو برزن جان فشان برای این خاک من هم ایرانی ام ... همچو بابک و مازیار و ابو مسلم میهن پرست من هم ایرانی ام ... همچو اروند و جیهون خروشان من هم ایرانی ام ... همچو شهدای مان با خون خویش این درخت گشن بیخ و بسیار شاخ را آب یاری می کنم و این از زبان من نیست از دل هر ایرانی ست چرا که من هم ایرانی ام ...


منوی اصلی

· صفحه نخست
· فهرست مطالب وبلاگ
· پروفایل
· پست الکترونیک
· آرشیو مطالب


لینکهای روزانه

من هم ایرانی ام ... [174]
انجمن جوانان سپید پارس [34]
[آرشیو(2)]


لینک دوستان

راه فضیلت
سروش دادگری __ چکامه های سودا
انجمن جوانان سپید پـارس
انجمن ایرانشناسی کهن دژ
سازمان میرث فرهنگی و گردشگری کشوز
ایران میراث
فرهنگسرا
پـارسه___ پویانمایی
پرسپولیس __ پویانمایی
امضاءو نام نویسی جشن ایرانی نــوروز در گاهشمار سازمان ملل
ایران سرزمین کوروش مهد علم و تمدن
خرده گیری * علیرضا افشاری *
پژوهش های ایرانی * دکتر رضا مرادی غیاث آباد
انجمن بیستون
انجمن افراز
دیده بان دریــای مـــازنـــدران * دستینه برای
بنیاد نیشابور
سازمان ملی جوانان __ استان مــازنــدران
سازمان دفاع از قربانیان خشونت
کارگروه تاریخ، گردشگری و زیست بوم جوانان مازندران
کانون پژوهش های ایرانشناختی
خلیج پارس
پژوهش های زرتشتی
موسیقی هنر ایــران
آریــا دخـت
چنین گفت سینوهه
ایران نویس
سرزمین ایرانیان
گروه انسان های سبز
روزنامک
جنبش های ملی
ایران پرست
ایران بوم
سالار سیف الدینی
دکتر کوروش نیک نام
دکتر محمد علی اسلامی ندوشن
استاد ادیب برومند
بانو توران شهریاری
کتاب خانه ملی ایران
مرکز پژوهش های کاربردی
پای گاه پژوهش های فرهنگ و زبان های آریا&
هفته نامه دانش جویی وطن یولی
انجمن دوست داران میراث فرهنگی شوش
انجمن دوست داران و حافظان خشت خام
· قالب وبلاگ


امکانات





طراح قالب

Template By: Tempha.com